کد مطلب:12413 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:226

حوادث سال هفتم هجرت
غزوه خیبر [1] .

ابن اسحاق گوید: پیامبر پس از بازگشت از حدیبیه ماه ذی حجه و چند روزی از



[ صفحه 356]



محرم را مدینه ماند، و حج آن سال را مشركان به رسم و عادت خود برگزار كردند. سپس پیامبر در همان محرم رایت را به امیرمؤمنان داد، و رهسپار خیبر شد. چون پیامبر به نزدیك خیبر رسید دست به دعا برداشت كه: ای پروردگار همه جهان و همه موجودات، خیر این قریه و خیر اهلش و خیر آنچه در آن است از تو می خواهم، و از شر این قریه و از شر اهلش به تو پناه می آوریم.

رسول خدا در میان اهل خیبر و قبیله غطفان كه چند هزار تن بودند فرود آمد تا قبیله غطفان را كه پشتیبان اهالی خیبر بودند از یاری دادن به اهل خیبر بازدارد زیرا اینان با خبر یافتن از حركت پیامبر می خواستند یهودیان خیبر را بر ضد رسول خدا یاری كنند. البته سرانجام خدا ترس و هراس را بر آنان غالب ساخت تا از كمك به یهود منصرف شدند.

مورخان اسلامی قلعه های یهود خیبر را ده قلعه نوشته اند كه مهترین آنها عبارت از: قلعه «ناعم» كه در فتح آن ابن مسلمه بشهادت رسید. چه از بالای قلعه آسیاسنگی بر وی انداختند كه او را شهید كرد.قلعه قموص كه پس از قلعه «ناعم» فتح شد. قلعه «صعب» كه پر از ثروت و خواربار بود. قلعه «سلالم» كه پس از ده روز محاصره فتح شد و چهار صد شتر و هزار نیزه و صد زره و پانصد كمان به دست مسلمانان افتاد. قلعه «نزار» كه بوسیله منجنیقی كه از قلعه دیگر بدست آمده بود فتح گردید.

كار یكی از قلعه ها بسیار سخت شد. بنا به روایتی پیامبر ابوبكر و عمر را برای فتح آن فرستاد. ولی كاری از پیش نبردند. رسول خدا (ص) فرمود: من فردا صبح این رایت را بدست مردی خواهم داد تا خدا بدست او این فتح بزرگ را نصیب گرداند؛ مردی كه خدا و رسولش را دوست می دارد و خدا و رسول هم او را دوست می دارند. فردای آن روز علی را فرا خواند و رایت را بدو داد و فرمود: ای علی این رایت را بگیر و پیش رو تا خدا تو را پیروز گرداند.

علی (ع) نزدیك قلعه رفت و با آن یهودیان نبرد سخت كرد. هنگامی كه سپرش بر اثر ضربت یك یهودی از دستش افتاد دری از قلعه را برداشت و آنرا سپر قرار داد تا قلعه را فتح نمود، و پس از پایان كار آن در را كنار انداخت. در این جنگ عده زیادی از بزرگان یهود كشته شدند. و «صفیه» دختر حیی بن اخطب یهودی و دو دختر عموی صفیه اسیر گشتند؛ ضمن آنكه بیش از بیست تن از یاران پیامبر در این جنگ شهید شدند.

ابن اسحاق گوید: پیامبر یهودیانی را در دو قلعه وطیح و سلالم محاصره نمود. چون خود را در معرض هلاكت دیدند تسلیم شدند كه آنان را تبعید كند و نكشد. پیامبر این



[ صفحه 357]



پیشنهاد را پذیرفت. اهل قلعه فدك هم كه از این امر خبر یافتند همین پیشنهاد را نمودند و رسول هم پذیرفت. چون در تصرف فدك لشكری نرفت این ملك مخصوص و خالصه پیامبر شد. البته بعدا املاك خیبر كه غنیمت مسلمانان شده بود به اهل همانجا كه به كار كشاورزی آشناتر بودند واگذار شد تا درآمد آن بالمناصفه تقسیم گردد، و اختیار با پیامبر باشد كه هر گاه خواست آنانرا بیرون نماید. درآمد فدك هم بهمین صورت در آمد كه خالصه پیامبر بود.

غنائم خیبر پس از كسر خمس آن بر اساس هزار و هشتصد سهم تقسیم گردید: برای هر مرد از هزار و چهارصد مجاهد یك سهم و برای هر اسب از دویست اسب دو سهم.

در سال هفتم سریه هائی نیز جریان یافت كه حدود ده سریه بود.


[1] جائي كه انبار غله حجاز بشمار مي آمد.